گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

سر نمی تابم ز شمشیر حبیب

هر چه آید بر سر من، یا نصیب!

دل بدرد آمد من بیچاره را

چاره درد دلم کن، ای طبیب

ای که گویی: چونی و حال تو چیست؟

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

وه! چه شورانگیزی، این شیرین پسر؟

هم نمک می ریزد از تو، هم شکر

خاک پایت، چون مرا فرق سرست

من چرا بر دارم از پای تو سر؟

خاک گشتم، لاله از خاکم دمید

[...]

هلالی جغتایی
 
 
sunny dark_mode