گنجور

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

بوی جوی مولیان آید همی

بوی یار مهربان آید همی

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

تو سنی کردم ندانستم همی

کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم

 

جانم از درد تو خونین بود دوش

مونسم تا روز پروین بود دوش

ناله من تا بوقت صبحدم

یا غیاث‌المستغیثین بود دوش

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » باب پنجم در بیان سلوک طوایف مختلف

 

هر کجا شهری است قطاع من است

گر بایران گر بتوران میروم

صدهزاران ترک دارم در ضمیر

هرکجا خواهم چو سلطان میروم

نجم‌الدین رازی
 
 
sunny dark_mode