صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۶۸
با چُنین سامانِ حُسن، ای غنچهلب، انصاف نیست
از برای بوسهای خون در جِگر کَردن، مَرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۶۹
صورتِ حالِ جهان زَنگیّ و من آیینهام
جُز کُدورت نیست حاصل از دلِ روشن، مَرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۷۹
چون فلاخن کز وصال سنگ دستافشان شود
میدهد رطل گران از غم سبکباری مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۰
با دل بی آرزو، بر دل گرانم یار را
آه اگر میبود در خاطر تمنایی مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۰۳
غافلان را، گوش، بر آوازِ طبلِ رِحلَت است
هَر تَپیدن، قاصدی باشد، دلِ آگاه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۰۸
سینهها را، خامُشی، گنجینهی گوهر کُنَد
یاد دارم از صدف، این نکتهی سربسته را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۰۹
در دیار عشق، کس را دل نمیسوزد به کس
از تب گرم است اینجا شمع بالین خسته را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۱۰
ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند
بیم رسوایی نباشد نامهٔ ننوشته را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۱۱
زود گردد چهرهی بیشَرم، پامالِ نگاه
میرود گَُلشن به غارت، باغبانِ خُفته را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۱۲
عالم از افسردگان یک چشم خواب آلود شد
کو قیامت تا برانگیزد جهان خفته را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۱۳
شد ره خوابیده بیدار و همان آسودهاند
برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۱۶
میکند بادِ مخالف، شورِ دریا را زیاد
کِی نصیحت میدهد تسکین، دلِ آزُرده را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۰
چند باشم زان رخ مستور، قانع با خیال ؟
در گریبان تا به کی ریزم گل ناچیده را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۲
آسمان، آسوده است از بیقراریهای ما
گریهی طِفلان، نمیسوزد دلِ گَهواره را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۵
عقل میزان تفاوت در میان میآورد
عشق در یک پله دارد کعبه و بتخانه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۶
شد جهان در چشمِ من، از رفتنِ جانان، سیاه
بُرد با خود، میهمانِ من، چراغِ خانه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۷
مِیلِ دل، با طاقِ اَبروی بُتان، امروز نیست
کَج بنا کردند از اوّل، قبلهی این خانه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۸
آسمانها، دَر شکستِ من، کَمرها بستهاند
چون نگه دارم من از نُه آسیا، یک دانه را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۹
از خرابی، چون نگه دارم دلِ دیوانه را؟
سیل، یک مهمانِ ناخواندهست، این ویرانه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۳۰
حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست
پیش مردم شمع در بر میکشد پروانه را