صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۵
در شکست ماست حکمتها، که چون کشتی شکست
غرقهای را دستگیری میکند هر پارهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۱
چشم بیداری است هر کوکب درین وحشت سرا
در میان اینقدر بیدار، چون خوابد کسی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۲
عمر با صد ساله الفت بیوفایی کرد و رفت
از که دیگر در جهان چشم وفا دارد کسی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۳
نیست غیر از گوشهٔ دل در جهان آب و گل
گوشهٔ امنی که یک ساعت بیاساید کسی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۴
در جهان آگهی خضری دچار من نشد
میروم از خود برون، شاید که پیش آید کسی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۷
سوز پنهانی چو شمع آخر گریبانم گرفت
از گریبان سرزند از هر چه دامن میکشی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۰
هر چه از دل میخورم، از روزیم کم میکنند
در حریم سینهٔ من دل نبودی کاشکی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۱
آن که آخر سر به صحرا داد بی بال و پرم
روز اول این قفس را در گشودی کاشکی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۲
نیست جز داغ عزیزان حاصل پایندگی
خضر، حیرانم، چه لذت میبرد از زندگی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۳
همچو شمع صبح میلرزد به جان خویشتن
از سفیدیهای موی من چراغ زندگی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۵
زینهار از لاله رخساران به دیدن صلح کن
کز نچیدن میتوان یک عمر گل چید از گلی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۹
همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست
هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۲۸
نیستی گردون، ولی بر عادت گردون تو هم
میکشی آخر چراغی را که روشن میکنی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۳۴
خاطر از وضع مکرر زود در هم میشود
یک دو ساغر نوش کن تا عالم دیگری شوی