گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۱۲

 

عاشقان اوّل قدم بر هردو عالم می‌زنند

بعد از آن در کوی عشق از عاشقی دم می‌زنند

جرعه‌نوشان بلا را شادمانی در غم است

شادمان آن دل که در وی سکه غم می‌زنند

تا برآمد از گدایی نام ما در کوی دوست

[...]

جلال عضد
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۴۸

 

حق‌پرستانی که از عشق خدا دم می‌زنند

گام اول پشت پا بر هر دو عالم می‌زنند

می‌کنند آنان که حق را بهر دنیا بندگی

بوسه بر دست سلیمان بهر خاتم می‌زنند

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۵

 

همنشینانی که از حق نمک دم میزنند

همچو دندان بر سر هر لقمه بر هم میزنند

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode