گنجور

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

رو که اندر عالم آرام و جنبش تا ابد

تنت بی‌جنبش نخواهد بود و جانت بی‌ثبات

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

زین پس اکنون در نهاد کهتری و مهتری

در ثنا و در عطا از تو صلات از من صلات

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

از غرور هر سراب اکنون نجستم چون تراب

قلزم و سیحون و جیحون دجله و نیل و فرات

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

تا بدان روزی که باشی قاضی حسن القضا

در جهان دین تو باشی مفتی و اقضی القضات

سنایی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۸ - النوبة الثالثة

 

قوله، (ص) «بعثت بجوامع الکلم، و لأتمم مکارم الاخلاق».

مهره کس را ندید اندر همه دریای مهر

تا نقاب از چهره جان مقدّس برگرفت

هر که صاحب دیده بود آنجا دل از جان در گرفت‌

میبدی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱

 

ای فلک قدری که شمس دین و دین دولتی

دولت تو دولت دنیا و دین و دولت است

از علو همت تو آسمان را غیرت است

وز جمال طلعت تو مشتری را خجلت است

گر جمال ملتی، شاید که اخلاق تو را

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

آنکه هنگام خطاب وکنیت و نام و نسب

عمده الاسلام ابوالقاسم علی الموسوی است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

اوست آن عالی نسب کز عدل او و علم او

شغل دولت مستقیم و کار ملت مستوی است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

شاه سادات است و گیسو بر سر او تاج او

تاج پر گوهر چه باشد تاج تاج گیسوی است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

ای خداوندی که در دست تو آن کلک ضعیف

حجت دولت مبین و قوت ملت قوی است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

در مدیح تو طریق جادوی خواهم سپرد

فعل نیک و صنعت نغز از حساب جادوی است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

خسروانی جام خواه و خسروی ران کام دل

جام جام خسروانی کام کام خسروی است

ادیب صابر
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست

وز تو ام حاصل به جز هجران نافرجام نسیت

گر من از آشفتگی شوری کنم معذور دار

هر که را دل بر سر آتش بود ارام نیست

دوزخی در سینه دارم زاتش هجران و دل

[...]

حکیم نزاری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات

در وفایت جان ببازم تا کجا یابم وفات

دی طبیبم دید و دردم را دوا ننوشت و گفت

خون دل میخور که این ساعت نمی یابم دوات

چون روان بی خط برات آورده بودم از چه وجه

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

ایکه از سرچشمه ی نوشت برفت آب نبات

مرده ی مرجان جان افزای تست آب حیات

از چمن زیباتر از قدّت کجا خیزد نهال

وز شکر شیرین تر از خطّت کجا روید نبات

عنبر زلف تو بر کافور می بندد نقاب

[...]

خواجوی کرمانی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

با منست آنکس که بودم طالب او با منست

هم تنم را جان شیرین است و هم جانرا تن است

از برای او همی کردم کنار از ما و من

باز دیدم آخر الامرش که او ما و من است

آنچه می پنداشتم کاغیار بود او یار بود

[...]

شمس مغربی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

تا پی بوسه به خاک آستانش لب نهند

پشت گردون زیر پای خاکبوسانش خم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

آب لطفش می چکد از سقف بر دیوار و در

این درختانش که بینی سبز و خرم زان نم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

کی ز تصریف زمان فک گردد از وی تا ابد

دال دولت کز ازل در سدره او مدغم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

از فروغ روزن او صبح دولت می دمد

خوش بود با صبح او همدم شدن گر یکدم است

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۱
sunny dark_mode