گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۹

 

هر غباری گرده چابک سواری بوده است

هر سر خاری خدنگ جان شکاری بوده است

لاله کز خون جگر امروز ساغر می زند

بر سریر کامرانی تاجداری بوده است

تا شدم حیران، ندیدم بی قراری را به خواب

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode