گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷

 

مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه من

در فراقت شمع گردون را بسوزد آه من

دوزخ سوزان شود برمن چو جنات نعیم

در قیامت گر توباشی مونس و همراه من

بی رخت شد جان بفرزین بند هجران مبتلا

[...]

اسیری لاهیجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۲۲

 

می کند در پرده دل سیر دایم آه من

تا کسی واقف نگردد از غم جانکاه من

نیست چون گوهر مرا امروز داغ بی کسی

بود از گرد یتیمی خاک بازیگاه من

بسته ام یک روز با سیلاب احرام محیط

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode