گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - مدح فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان

 

هر که اقبالش، در ملک سلیمان می‌زند

مهر مهرت بر نگین خاتم جان می‌زند

آسمان بر هر که گام از خط او بیرون نهاد

از پی خوش کردن کام تو، دندان می‌زند

عزم تو، هرجا که بگشاید دری بر روی ملک

[...]

اثیر اخسیکتی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱۷

 

ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می زند

گریه گرم من آتش در گلستان می زند

شمع پا در دامن فانوس پیچید و هنوز

شوق بر خاکستر پروانه دامان می زند

نیست در جیب دو عالم خونبهای یک سئوال

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode