گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۴

 

گر مرا با بخت کاری نیست، گو هرگز مباش

ور به سامان روزگاری نیست، گو هرگز مباش

سر به خشت محنتم خوش گشت، گر تاج سری

بهر چون من خاکساری نیست، گو هرگز مباش

من سگ خشک استخوانم بس که از تیر قضا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode