گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

روز نوروزست و ساقی جام صهبا برگرفت

هر کسی با شاهد و می راه صحرا بر گرفت

گرد ره بر چشم خود نرگس که دردش هم نکرد

خوبرویی را که پا بهر تماشا برگرفت

سرو با خوبان خرامش کرد و نی می خواست، لیک

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode