گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰

 

یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد

نه که جان کاهد و دل خون کند و دین ببرد

دل سپردم به بتی تا شود آرام دلم

نه که تسکین و قرار از من مسکین ببرد

من در آن غم که دل از وی به چه فن بستانم

[...]

جامی