گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۳۵

 

چشم مستت می‌زند هر لحظه‌ام تیری دگر

تیر چشمت می‌زند هر لحظه نخجیری دگر

هر زمان تیری زنی از نوک مژگان بر دلم

من نشینم منتظر تا کی زنی تیری دگر

این دل دیوانه چون خو کردهٔ زنجیر تست

[...]

جلال عضد