گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰

 

تا پیش پای بیند دور از تو دیدهٔ ما

نزدیک کرده ره را پشت خمیدهٔ ما

از سیل گریهٔ ما آفت ز بسکه دیده است

ناید به روی ما باز رنگ پریدهٔ ما

زآسایشی که دارد رفته به خواب راحت

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱

 

حلقه هر در باغی نشود دیده ما

باغ دربسته بود دیده پوشیده ما

در دل قانع ما نیست تزلزل را راه

لنگر بحر بود گوهر سنجیده ما

گرد غربت کندش زنده نهان در ته خاک

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶

 

برق سبک عنان را پروای خار و خس نیست

دام و قفس چه سازد با دل رمیده ما؟

دست گرهگشایی است از کار هر دو عالم

در دامن توکل پای کشیده ما

هر چند دیده ها را نادیده می شماری

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

از باده پس نیامد، رنگ پریده ما

برگشتگی ندارد، صید رمیده ما

دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت

گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما

کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد

[...]

طغرای مشهدی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

ای چشم و چراغ دل غم دیدهٔ ما

در راه تو خاک شد دل و دیدهٔ ما

هجران تو بود، گفتمت تا دانی

تاراجگر بساط برچیدهٔ ما

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode