گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

چه بخت بود که ناگه بر سر رسید مرا

که داد مژده وصل تو هر که دید مرا

رمیده بود دل از هوش و صبر شکر خدا

که آن رمیده به دیدارت آرمید مرا

فتاد مرده تنی بودم از جمال تو دور

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱

 

شد از رکاب تو پیدا هلال عید مرا

گشوده شد در جنت ازین کلید مرا

کنم سیاه ز نظاره بنفشه خطان

شود دو دیده چو بادام اگر سفید مرا

گران نیم به خریدار از سبکروحی

[...]

صائب تبریزی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

هر بلایی کزو رسید مرا

به عطایی دهد نوید مرا

دوش از زلف و ابروان می‌داد

گاه بیم و گهی امید مرا

گه به شمشیر می‌برید از من

[...]

نشاط اصفهانی