گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

چو تو دل خوش کنی با شهریارم

من آن افسون بنهفته بیارم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع

 

چو کل کردم دراینجا اختیارم

نه بیند هیچ جز دیدار یارم

عطار
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

ای بس که ز دیده خون دل می بارم

کز دست برون رفت بدستان یارم

با ما اگر امروز ببازی ناید

فردا چو ببینمش ببازی آرم

خواجوی کرمانی