×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱
با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن
تلخ کردی عیش ما چندین ترشرویی مکن
در حق ما گر بد اندیشد رقیب از خوی بد
تو رخ نیکوی خود بین غیر نیکویی مکن
ای خوش آن شبها که پایت را کنم بر دیده جا
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱ - آغاز
یکی جوی جامی دو جویی مکن
به میدان وحدت دو گویی مکن
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۰
چون نمودی رخ به من یک لحظه بدخوئی مکن
شربت دیدار شیرین به ترش روئی مکن
میکنم گر بیخ عیش خویش میگوئی بکن
میکنم گر قصد جان خویش میگوئی مکن
با بدان نیکی ندارد حاصلی غیر از بدی
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲ - نصایح
بر سر منبر تروشروئی مکن
باک از هر چیز می گوئی مکن
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۳۵ - درگرامی داشتن میهمان
بر میهمان تندخوئی مکن
مشوترش رو تلخ گوئی مکن
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶
قلم چون گرفتی دورویی مکن
غرضورزی و کینهجویی مکن