گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۸

 

بویت آمد‌، گریز را روی نماند

پرهیز و گریز جز بدان‌سوی نماند

از بوی تو رنگ و بوی ما می‌دزدند

تا کار چنان شد که ز ما بوی نماند

مولانا
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

گرچه پیش تو مرا هیچ ره و روی نماند

روی من جز پی اقبال تو هر سوی نماند

خانه ای بود به کوی طرب از وصل توام

شد خراب از غمت آن خانه و آن کوی نماند

بس که از موی میان تو جدا موییدم

[...]

جامی