×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۸
بویت آمد، گریز را روی نماند
پرهیز و گریز جز بدانسوی نماند
از بوی تو رنگ و بوی ما میدزدند
تا کار چنان شد که ز ما بوی نماند
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹
گرچه پیش تو مرا هیچ ره و روی نماند
روی من جز پی اقبال تو هر سوی نماند
خانه ای بود به کوی طرب از وصل توام
شد خراب از غمت آن خانه و آن کوی نماند
بس که از موی میان تو جدا موییدم
[...]