×
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۲
بوئی که ز زلف مشکبوی تو رسد
دل در طلبش بر سر کوی تو رسد
آن زلف سیاهِ تو بلایی سیه است
ترسم که نیاید که به روی تو رسد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵۱
خورشید که باشد که بروی تو رسد
یا باد سبک سر که به موی تو رسد
عقلی که کند خواجه گهی شهر وجود
دیوانه شود چون سر کوی تو رسد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
گل فردوس چه باشد که به روی تو رسد
یا نسیمش که به خاک سر کوی تو رسد
از خط سبز تو در آتشم ای آب حیات!
رشکم آید که خضر بر لب جوی تو رسد
ز آفتابم شده در تاب که در روی تو تافت
[...]