گنجور

عطار » مختارنامه » باب پانجدهم: در نیازمندی به ملاقات همدمی محرم » شمارهٔ ۹

 

آنکس که غمِ کهنه و نو میداند

حالِ منِ سرگشته نکو میداند

دردِ من و عجزِ من و حیرانی من

گو هیچ کسی مدان چو او میداند

عطار
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵

 

دل کجا شد خبرش غمزهٔ او می‌داند

مست هرجا که کبابست بو می‌داند

هر پریشانی و آشوب که جان را ز قاست

دل دیوانه از آن سلسله مو می‌داند

من از آن سرو که به دیده نشاندم نبرم

[...]

کمال خجندی
 
 
sunny dark_mode