گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

ز گلشن چون براه آن سرو قد لاله رو افتد

گذارد بوی گل گل را و از دنبال او افتد

به آن دلکش کمندان گر خرامد جانب صحرا

نسیمش از قفا چون طره های مشکبو افتد

کنند اعضاء او باهم چو قسمت هستی ما را

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode