گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳

 

تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد

که از شوق تو گل را چاک در دامن نمی‌افتد

سرم دور از درت باری ست بر گردن اگر تیغت

نیاید در میان این بارم از گردن نمی‌افتد

چنین کز سینه برق آه تا گردون رود شب‌ها

[...]

جامی