گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵۲

 

از دوری خود، جانا، حال دل من بشنو

اندوه فراق گل از مرغ چمن بشنو

زان موی بناگوشت هر کسی گله ای دارد

آن طره به یک سو نه از گوش، سخن بشنو

نافه همه بوی خوش از بوی تو می دزدد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

ز درد دل سختی از زبان من بشنو

مشو ز درد دلم بی خبر سخن بشنو

منه بقول رقیبان سست پیمان گوش

سخن ز عاشق دل ریش خویشتن بشنو

ز من مپرس نه از غیر وصف لعل لبش

[...]

فضولی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

حدیث شام هجر از بلبل طرف چمن بشنو

رموز غنچه را گل‌چین چه می‌داند ز من بشنو

نظربازی تو را دور از عزیز خویش می‌سازد

بپوشان دیده را از مصر و بوی پیرهن بشنو

به باغ از عندلیبان نکته‌ پردازی چه می‌پرسی

[...]

قصاب کاشانی
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۷ - حکایت

 

اره بردار و پند من بشنو

بیخ خود برمکن سخن بشنو

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode