گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

دلم چون داستان غم فرو ریخت

سرشک از دیده پر نم فرو ریخت

صبا آن زلف پر خم را برافشاند

دل صد بیدل از هر خم فرو ریخت

ز دردم هر که دم زد شرح آن را

[...]

جامی