گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۱

 

آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد

دود در خلوتش از نکهت سنبل پیچد

پلکها چون بگذارد بهم از مستی خواب

سرمه از نرگس او در ورق گل پیچد

مخزن گوهر مقصود شود همچو صدف

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode