گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷

 

بار ناموسی نداریم از پی دل می رویم

از تهی پائی چه بی اندیشه در گل می رویم

هرگز از سرگشتگی راهی بسر ناورده ایم

مضطرب هر سو چو مرغ نیم بسمل می رویم

طالع وارون ما از بس به سستی مایلست

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷۹

 

گرچه ما راه طلب را پای در گل می رویم

پیشتر از برق رفتاران به منزل می رویم

وصل دادیم شوق را افسرده سازد زان چو موج

گاه گاهی از دل دریا به ساحل می رویم

گر به ظاهر نیست دست ما به زیر بار خلق

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode