گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴

 

جان سوخت ز داغ دوری یار مرا

افزود سد آزار بر آزار مرا

من کشتنیم کز او جدایی جستم

ای هجر به جرم این بکش زار مرا

وحشی بافقی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰

 

نیست در سر هوس جوش خریدار مرا

می گدازد چه کنم گرمی بازار مرا

در بهاری که گلش رنگ حیا داشته است

باغبان است ندیده است به گلزار مرا

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode