گنجور

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۴ - اندرز به فرزند

 

ز من نامه‌ای خواست اندر فراق

که آن نامه باشد سراسر فراق

سلمان ساوجی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳

 

هر خون که خورد بی تو دل از ساغر فراق

بگشاد از رگ مژه ام نشتر فراق

بر چون خوریم از تو که تخم امید وصل

در کشتزار ما ندهد جز بر فراق

در باغ عشق سروی اگر هست و سوسنی

[...]

جامی