گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰

 

جایی روم که جنس وفا را خرد کسی

نام متاع من به زبان آورد کسی

یاری که دستگیری یاری کند کجاست

گر سینه‌ای خراشد و جیبی درد کسی

یاریست هر چه هست و ز یاری غرض وفاست

[...]

وحشی بافقی