گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۴

 

برش سرخ یاقوت و زر آمدست

همه برگ او زیب و فر آمدست

فردوسی
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

پیر ره کبریت احمر آمدست

سینهٔ او بحر اخضر آمدست

عطار
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

بازم زبان شکر به جنبش درآمدست

نیشکر امید ز باغم بر آمدست

آن دولتی که می‌طلبیدیم در به در

پرسیده راه خانه و خود بر در آمدست

ای سینه زنگ بسته دلی داشتی کجاست

[...]

وحشی بافقی