گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

خوی تو بسی نازک و ما را ادبی نیست

گر زانکه بگیرد دلت از ما عجبی نیست

نبود قدمی در رهت ای چشمه حیوان

کافتاده چو من غرقه به خون تشنه لبی نیست

هر تار ز زلفت سبب جذبه عشق است

[...]

جامی