گنجور

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شمع

در میان آتشم با دیده گریان چو شمع

آفرین بر سوز و ساز ما که شبها تا بروز

شمع گریان است و ما را دولت خندان چو شمع

خانه روشن گردد و جانم شود روشن چو ماه

[...]

کوهی
 
 
sunny dark_mode