گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

بی رخِ جان‌پرورِ جانان مرا از جان چه حظ

از چنان جانی که باشد بی رخِ جانان چه حظ

دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مه‌پاره رفت

چون ز کنعان رفت یوسف دیگر از کنعان چه حظ

ناامید از خدمتِ او جان چه کار آید مرا

[...]

وحشی بافقی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶

 

بی دلانرا از نکو رویان چه حظ

رأفت دین و بلای جان چه حظ

زاهدان را چون ز خوبان بهره نیست

از دل ایشانرا چه سود از جان چه حظ

شاهدان را از جمال خود چه ذوق

[...]

فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸

 

عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ؟

بی جلوه جمال تو از گلستان چه حظ؟

دور از وصال یار چه لذت ز روزگار؟

بی یوسف از مرافقت کاروان چه حظ؟

از سیرگل به دیده خلد خار بی رخت

[...]

حزین لاهیجی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

بی تو ای رخشنده اختر زاختر رخشان چه حظ

بی تو ای تابنده انجم ز انجم تابان چه حظ

جان غم پرورده را با عیش و با عشرت چکار

با قفس خو کرده را از باغ و از بستان چه حظ

تشنه ی لعل لب یارم من لب تشنه را

[...]

رفیق اصفهانی