×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۰
چیزیست که در تو بی تو جویان ویست
در خاک تو دریست که از کان ویست
مانندهٔ گوی اسب چوگان ویست
آن دارد و آن دارد و آن آن ویست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۲ - مخصوص بودن یعقوب علیه السلام به چشیدن جام حق از روی یوسف و کشیدن بوی حق از بوی یوسف و حرمان برادران و غیر هم ازین هر دو
دامن او امر و فرمان ویست
نیکبختی که تقی جان ویست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۴ - قصهٔ ایاز و حجره داشتن او جهت چارق و پوستین و گمان آمدن خواجه تاشانش را کی او را در آن حجره دفینه است به سبب محکمی در و گرانی قفل
خاص خاص مخزن سلطان ویست
بلک اکنون شاه را خود جان ویست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶ - تخم درود در زمین معذرت کاشتن و خوشه مغفرت درودن و توشه آخرت برداشتن
آفتاب سحر ایمان ویست
نیر چاشتگه احسان ویست