گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مقامات » بخش ۲۳

 

ای هر چه ترا مراد آن باید کرد

دیدار تو آفتاب جان باید کرد

گر کار برسم پاسبان باید کرد

جان در سر کار دوستان باید کرد

خواجه عبدالله انصاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷

 

گل رفت وداع گل ز جان باید کرد

از خلق جهان مرا نهان باید کرد

کنجی و کتابی و نگار و لب جام

درخور چو چنین است چنان باید کرد

جهان ملک خاتون
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

کار خوبی نه بگفت دگران باید کرد

هر چه فرمان بدهد حسن چنان باید کرد

تیغ تیز و دل بی‌رحم چرا داده خدا

جوی خون بر در بیداد روان باید کرد

گاه باشد که مروت ندهد رخصت جور

[...]

وحشی بافقی