گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۳

 

شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آید

بار دیگر به تن مرده روان باز آید

یارب این شب چه شبی باشد و این روز چه روز

کز درم صبحدم آن رشک جنان باز آید

محرمی نیست مرا نزد تو جز باد صبا

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode