عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳
در ره او بی سر و پا میروم
بی تبرا و تولا میروم
ایمن از توحید و از شرک آمدم
فارغ از امروز و فردا میروم
نه من و نه ما شناسم ذرهای
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۵
سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم
بی تو بر من شهر تنگ آمد به صحرا می روم
تا تو رفتی از برم با کس ندارم الفتی
گرچه باشد صد کسم همراه تنها میروم
هیچ جای از وحشت تنهاییم نبود ملال
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۹
از سر کوی تو با صدگونه سودا میروم
داغ بر جان بار بر دل خار در پا میروم
آن چه با جان من بدروز میکردی مدام
کی کنی امروز اگر دانی که فردا میروم
مژدهٔ تخفیف وحشت ده سگان خویش را
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰
گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا میروم
از گرفتاری دلم اینجاست هرجا میروم
رفتنم را بس که میترسم کسی مانع میشود
میروم امروز و میگویم که فردا میروم
رفته خضر ره ز پیش اما من گم کرده پی
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶
سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوان چرخ
آفتاب آید چو پایین، من به بالا می روم
کس نمی پوشد بجز دود دلم رخت عزا
همچو شمع انجمن هرگه ز دنیا می روم
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷
زین جهان پست بالا میروم
تا محل قدس اعلا میروم
از مکان و لامکان خواهم گذشت
تا فراز جا و بیجا میروم
میروم تا موطن اصلی خویش
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقینامه
نه این ره به روی ریا میروم
که این ره برای خدا میروم
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲۵ - حکایت
نمیدانم اکنون کجا میروم؟
چو میماند او، من چرا میروم؟!
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷
از درت امروز و فردا ای دلارا می روم
گر نرفتم از درت امروز فردا می روم
طاقت و عقل و شکیب و صبر و هوش و جان و دل
می گذارم جمله را پیش تو تنها می روم
نیست پای رفتنم گاه وداع از پیش تو
[...]