گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این

آمادهٔ سد گریه‌ام از اشتیاق کیست این

سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد

گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این

رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن

[...]

وحشی بافقی