گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۰

 

دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد

سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد

اشکم‌ که دلی داشت‌ گره بر سر مژگان

درکوی تو از دیده جدا شد چه بجا شد

ما را به بساطی‌که توچون فتنه نشستی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۱

 

دلدار مقیم دل ما شد چه بجا شد

جایش به همین آینه واشد چه بجا شد

اسرار دهانش به جنون زد ز تبسم

آن ‌پیرهن وهم‌قبا شد چه بجا شد

گرد نفسی چند که در سینه شکستیم

[...]

بیدل دهلوی