گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد

که شوق افزون شود چون روزگاری در میان افتد

به خود دادم قرار صبر بی او یک دو روز اما

از آن ترسم که ناگه روزگاری در میان افتد

فغان کز دست شد کارم ز هجر و کار سازان را

[...]

وحشی بافقی