گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۰

 

اندیشهٔ هشیار تو هشیار کشد

زارش کشد و بزاری زار کشد

شاهان همه خصم خویش بر دار کشند

ان دولت بیدار تو بی دار کشد

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳۰

 

چشمت صنما هزار دلدار کشد

آن غمزه‌ی زیر او همه زار کشد

شاهان زمانه خصم بر دار کنند

آن نرگس بیدار تو بی دار کشد

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سعد الدین اسعد گوید

 

چنین که سر بفلک سرو قد یار کشد

ز عاشقش چه خبر گر فغان زار کشد

جدا ز کوی تو مردم خوش آنکه خاک شوم

که ذره ذره بکوی توام غبار کشد

ز افتخار کند سرکشی نه از تندی

[...]

اهلی شیرازی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵

 

چند در وصل تو دل حسرت دیدار کشد

در چمن ناله مرغان گرفتار کشد

دل که غیر از دم آخر، نفس خوش نزند

در ته تیغ نشیند که ز پا خار کشد

گرچه دست هوسم یک گل ازین باغ نچید

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶

 

رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد

صورت حال مرا بر در و دیوار کشد

ناخنی بایدش از برگ گل آورد به چنگ

هرکه خواهد ز دل مرغ چمن خار کشد

طاقت و صبر ازین بیش ندارم، وقت است

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۶

 

جذبه ای کو که مرا جانب دلدار کشد؟

دامن جان مرا زین ته دیوار کشد

نظر پاک به خاک است برابر امروز

ورنه آیینه چرا حسرت دیدار کشد؟

ذوق آزار اگر این است که من یافته ام

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۷

 

دل چسان دست ازان طره طرار کشد؟

چون کسی از دو جهان دست به یکبار کشد؟

سر برآرد چه عجب گر ز گریبان مسیح

سوزنی کز قدم راهروان خار کشد

جای شکرست نه جای گله، گر دیده ورست

[...]

صائب تبریزی