ای ذات تو سر دفتر اسرار وجود

نقش صفتت بر در و دیوار وجود

در پردهٔ کبریا نهان گشته ز خلق

بنشسته عیان بر سر بازار وجود

چون برون آیی ز پندار وجود

بر تو گردد دور پرگار وجود

ای ذات تو سر دفتر اسرار وجود

نقش صفتت بر در و دیوار وجود

در پرده کبریا نهان گشته ز چشم

بنشسته عیان بر سر بازار وجود

ای عشق تو کرده کشف اسرار وجود

وز نقطه خاک بسته پرگار وجود

تا چهره خود عیان کنی نقش صفات

بنگاشته ای بر در و دیوار وجود

از بهر تو آمدم ببازار وجود

وز بهر تو می روم بر آثار وجود

گر زانکه نیامدی به اظهار وجود

باطل ماندی جمله اسرار وجود

ای ذات تو آرایش اقطار وجود

منسوج لعاب کلک تو تار وجود

در عهد تو حاشا که شود کعبه خراب

یعنی دلم از واقف اسرار وجود

ماییم همه پردهٔ اسرار وجود

پیدا شده ز اختلاف اطوار وجود

ما خود عدمیم لیک ظاهر شده است

از آینهٔ ما همه آثار وجود

ماییم همه پردهٔ اسرار وجود

پیدا شده ز اختلاف اطوار وجود

بازگو کآن بحر ذَخّار وجود

زبده چون فرمود اسرار وجود

موج زن شد بحر ذخّار وجود

وز علی‌ فرمود اظهار وجود

فکر ما جویای اسرار وجود

زد نخستین زخمه بر تار وجود