مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲
به جان تو که مرو از میان کار مخسب
ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب
هزار شب تو برای هوای خود خفتی
یکی شبی چه شود از برای یار مخسب
برای یار لطیفی که شب نمیخسبد
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸
ای روی ترا غلام گلنار مخسب
وی رونق نوبهار و گلزار مخسب
ای نرگس پرخمار خونخوار مخسب
امشب شب عشرت است زنهار مخسب
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹
ای ماه چنین شبی تو مهوار مخسب
در دور درآ چو چرخ دوار مخسب
بیداری ما چراغ عالم باشد
یک شب تو چراغ را نگهدار مخسب
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱
ای یار که نیست همچو تو یار مخسب
وی آنکه ز تو راست شود کار مخسب
امشب ز تو صد شمع بخواهد افروخت
زنهار تو اندریم زنهار مخسب
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲
یاری کن و یار باش ای یار مخسب
ای بلبل سرمست به گلزار مخسب
یاران غریب را نگهدار مخسب
امشب شب بخشش است زنهار مخسب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
به زیر سایه پل، موسم بهار مخسب
فلک ز کاهکشان تیغ بر کف استاده است
به زیر سایه شمشیر آبدار مخسب
فتاده است زمین پیش پای صرصر مرگ
[...]