گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

نیست در صحرا پی آهو که هر جا رفته است

عاشق مجنون او زنجیر در پا رفته است

ایکه دستم مینهی بر دل که پرسی حال چیست

ساعتی بنشین کزین شوقم دل از جا رفته است

بر لب آمد از غم هجر تو جان تشنه ام

[...]

اهلی شیرازی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

گفتم، ز چه آیا طرب از ما رفته است؟

شوق از سرو، ذوق طلب از پا رفته است؟!

بر چهره چو نردبان چینها دیدم

معلومم شد که عمر بالا رفته است!!

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode