گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید

که در فراق تو شد جام باده، چشم سفید

به گوش نرگس از اخلاص یاسمن می گفت

که نور می برد از روی ساده چشم سفید

زمان زمان رود از خود به سیر گل نرگس

[...]

سعیدا