گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

بسته بر فتراک و می‌پرسد که صیاد تو کیست

تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست

ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود

سخت پرکاری نمی‌دانم که استاد تو کیست

لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا

[...]

وحشی بافقی