گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

ای رفته پیش چشمه ی نوش تو آب می

چشم تو مست خواب و تو مست و خراب می

فرخنده روز آنک بروی تو هر دمش

طالع شود ز مطلع جام آفتاب می

اکنون که باد صبح گشاید نقاب گل

[...]

خواجوی کرمانی