گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

تا از تو دور ای در نایاب مانده ام

از گریه چون صدف به ته آب مانده ام

از بحر چشم ریخته ام بسکه بی تو آب

از آب چشم خویش به گرداب مانده ام

دیگر نمانده تاب صبوری به من بیا

[...]

رفیق اصفهانی