×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳۵
باز این ابر بهاری از کجا آید همی؟
کز برای جان مسکینان بلا آید همی
من نخواهم زیست، این بو می شناسم کز کجاست
خون من در گردنش، بر من چه ها آید همی
رو بگردان، ای صبا، بر من ببخشای و بیا
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۶۴ - مشک تتار
بر مشامم بوی یار آشنا آید همی
یا که از طرف چمن، باد صبا آید همی
بوی ناف آهوی چین است یا مشک تتار
یا که بوی خاک دشت کربلا آید همی
گر به دقت بنگری از خاک دشت کربلا
[...]