گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

بگذائی بسر کوی شما آمده ایم

دردمندیم و بامید دوا آمده ایم

نظر مهر ز ما باز مگیرید چو صبح

که درین ره ز سر صدق و صفا آمده ایم

دیگران گر ز برای زر و سیم آمده اند

[...]

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۴

 

دردمندیم و به امید دوا آمده‌ایم

مستمندیم و طلبکار شفا آمده‌ایم

از در لطف تو نومید نگردیم که ما

بی‌نوایان به تمنای نوا آمده‌ایم

ما گداییم و تو سلطان جهان کرمی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی